مهدی جونمهدی جون، تا این لحظه: 4 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

دلنوشته های مامانی

امروز ...

فندق مامانی امروز که سرکار بودم خیلی دلم میخاست برم خونه ببینم از بابایی چه خبر اما نشد . قربونت برم خیلی داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که اصلا هیچ فرقی نداره که شما پسر باشی یا دختر . هر چی خدا صلاح بدونه برای من و بابایی کافیه عزیزم ما فقط تلاش میکنیم تا همه چی برات فراهم بشه . و اینکه سالم و سرحال باشی نفسم . منم که کنجکاو هرروز میرم عکس سیسمونی نی نی های دیگه را نگاه میکنم و مدل های مختلف را بررسی میکنم هی تو ذهن خودم میگم این جوری باشه اون جوری باشه .و کلی تو ذهنم کلنجار میرم . هر روز دارم تلاش میکنم سالم تر باشم فقط به خاطر شما . چون باید تغذیه ام سالم باشه و...... نازی نازی نازییییییییییییییییییییییی ...
20 آذر 1397

شروع به کار وبلاگ جوجو کوچولو

سلام عشق مامانی و بابای . خیلی هیجان زده ام الان چون دارم برای عزیز دلم مینویسم ولی باید بگم شما هنوز وجود نداری دلمون میخاد یه برنامه ریزی درست و حسابی داشته باشیم حالا اومدم به نی نی وبلاگ و دارم مطالب و خاطرات نی نی های دیگه را میخونم. امیدوارم روزی برسه که خودت بیای و اینجا خاطراتت را بنویسی .   بابایی سرما خورده وامروز مرخصی گرفته . و منم که سرکارم خیلی دلم میخاد برم خونه ببینم چه خبر.مامانی یه مهندسه و مترجم و بابایی کتابدار . مامانی و بابایی خیلی برنامه ریزی های خوبی برات دارن باید بگم بابایی خیلی زحمت میکشه تا همه چیز تو زندگی مون خیلی خوب و عالی پیش بره . ...
20 آذر 1397
1