مهدی جونمهدی جون، تا این لحظه: 4 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

دلنوشته های مامانی

چهاردست و پا راه رفتن مهدی

عزیزم شما تو ۶ ماه هستی و میتونی سینه خیز بری خیلی تلاش میکنی که کامل چهاردست و پاراه بری ماشاالله شیطون شدی خیلی و دوست داشتنی  وقتی هم از خواب بیدارمیشی تازگی ها با درآوردن صدای بامزه ماروبیدارمیکنی یا انگارداری صدامون میکنی قربونت برم جوجو کوچولو ...
10 شهريور 1399

ناردونه کوچولو

سلام جوجو کوچولوی مامانی حالت خیلی خوبه 😜و وارد پنجمین ماه زندگی ات شدی .عزیزم این روزها خیلی تلاش میکنی تا ۴ دست و پا راه بری ولی چون نمی تونی جلو بری سروصدا راه میاندازی 🤗 فدات مثل اینکه خیلی عجله داری تا راه هم بری قربونت بشم  ...
2 مرداد 1399

مهدی کوچولو

سلام عزیزم این روزها سرمون گرمه به بزرگ کردنت و هرروز داری خوشگل تر بانمکتر شیرینتر میشی ... منو بابایی شبها نوبتی نگهت میداریم چون نمیخابی نصفه شب با خندیدن هات شیرین کاری هات نمیذاری ما هم بخابیم الهی فدات شم دیروزم رفته بودیم باغ چون بادبود نتونستیم ازت عکس بگیریم . قربونت برم ..... همه زندگی من و بابایی .  ...
15 خرداد 1399

خوشگل مامان و بابا

سلام مهدی جونم ماشاالله هرروز داری بزرگتر میشی عزیزم  این چندروزه به دوباره برگشتیم خونه مامان اینا تا یه کم دیگه کمک کنن به ما چون شبهااصلا نمیخابیدی الانم همون جوری هستی و دیشب تا ساعت ۳ بیداربودی و نمیخابیدی وبعدا هم خوابیدی و یه ساعت دیگه بازبیدارشدی بابا جونی هم میان و سر میزنن قلبونت برم اینم ازخواب بعدازظهرت  اینم طبیعت باغمون که دیروز رفتیم انشاالله شما هم بزرگ بشی ببریمت    ...
4 ارديبهشت 1399

فندق کوچولو

سلام عزیزم الهی فدات بشم مهدی جونم خیلی ناز شدی هرروز که میگذره بزرگتر میشی و باید بگم هنوز برنامه خوابت تنظیم نشده که شبا بخوابی .روزها خوابی شبها بیدار 😅دقیقا مثل الان . مامان جون اصلا نمیخابم 😁 ...
19 فروردين 1399

ب دنیا اومدن مهدی جون

سلام خوبید میدونم که خیلی مدت بودنبودم و تو این مدت خیلی برامون ماجرا پیش اومد و پرازاسترس و دکتر برای ۱ فروردین وقت داده بود ولی مهدی کوچولو ۲۲ اسفند ب دنیا اومد واینکه مهدی کوچولو خوش اومدی عزیزم .خدا تورو برای همه مون نگه داره انشاالله همیشه سالم و سرحال باشی .   ...
10 فروردين 1399

صبحانه و پیاده روی

سلام عزیزم خوبی امروز صبح با بابا رفته بودیم باغ برای صبحانه خیلی خوش گذشت پیاده روی هم کردم تو طبیعت واقعا عالی بود عزیزم اینم عکسهاش    ...
10 آبان 1398

خرید کتاب

سلام عزیز دلم فدات بشم دیروز نمایشگاه کتاب بودیم .بابا جون ب عنوان راهنما چند روزه اونجاس و من دیروز رفتم برای شما کتاب خریدم .    ...
3 آبان 1398